photo #1
photo #2
photo #3
photo #4
photo #5
photo #6
photo #7
در پی زنهار خاطرات نای نوشتن نیست و چیزی لابه لای ورق ها را لیاقت نمی بخشد... خلوتی شامگاهِ مرا می گیرد ، با سینه ای پر از راز ها که سالهاست در ایستاده بودنشان مرده اند درقعر شراره های سوزناک و سه نقطه های مبهم...
دخترک گل فروش داستان من زیباست... مهربان است و دوست داشتنی... ساده و صمیمی و صبور ، و هیچ وقت هم نمی گوید گل ... گل ! فقط یکبار گفت : گل م ، چشمهاي دلم زده مي شود از تکرار لحظه هاي تلخ و شيرين ِ روزهای پوشالي...!
درانزوای کدام ایمان نشسته ای که مرا در انزوای درد کشتند! در حبس ـ سرابم نمود و خواب چشم ربود به وعده ای که حوری و باده شد موکلم تلخت باد باده های بهشت که بهای انگورش مرا به خوابی سرد و ملتمس میبرد..
امشب چقدر خالی ام ... و چقدر دلگیر است در اوج ِ داشتن این همه را "احساس خالی بودن" ... گاه قلبها چقدر جدي جدي مي شکنند و گاه....خود می مانی و خودت... با لبهایت بخوان تا بنویسم: آسمانِ ابریِ دلم، بارانی است.
مروز در سياره اي كه هنوز رصد نكرده اند به عكس كودكي ام كه روي تاقچه پير شده است با نیمی از حماقتم هزار بار گم شدن عشق را فریاد می زنم و با نیم دیگرش خدا را ...!!
ای شکار هلهله سبزه زار شکوه رقصم را بالای دار بخاطر بسپار که از خشکسال ممتد نبودنت ترنم انگشتان باران شانه های خشکم را نمناک کرد... بخوان باز با من باز باران با ترانه...
تو ای زیباتر از امید من! کاش به رنگ تمام سبزه ها بودم تا حقیقت ـ بهارگون تورا نقاشی کنم زخمی ـ زخمت که می شوم خدای ساکن امام زاده ی کوچک از کعبه هم می گریزد... مدادم بهانه می گیرد و در دلتنگی های تو شعرهایم قفس قناری اند!
صدايي قلب

صدايي قــلــــب نیست
صدای پای تو است که شب ها درسينه ام می دوی
کافیست کمی خسته شو  کافیست کمی بايستي




برچسب‌ها: <-TagName->
 دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:,  1:7  فرزانه
بمان عشقم

 

بمان که با ماندنت در کنارم یک دنیا خوشبختی را به من هدیه میدهی
ای زیباترین زیبایی ها ، ای مظهر خوبی ها ، ای تو لایق بهترین ها با منی که بدجور
دیوانه آن قلب مهربانت هستم بمان و با رفتنت زندگی را به کامم تلخ نکن
با رفتنت من نیز از این دنیا خواهم رفت ، گفته بودم که این دنیا را بدون تو نمیخواهم
از تمام دار این دنیا تنها تو را دارم و تنها تو را میخواهم
تویی که قلبم را از عشق و محبت خودت جان دادی

و به منی که خسته از تنهایی ها بودم نفس دادی
با من بمان ، تا آخرش آخرش همان لحظه ای است که می فهمی تنها تو را میخواستم
آخرش همان روزیست که خواهی فهمید چقدر تو را دوست داشته ام
آخرش همان لحظه ای است که خواهی فهمید از عشقت مرده ام
آری از عشقت مرده ام
پس تا لحظه ای که از عشق تو نمرده ام با من بمان عزیزم




برچسب‌ها: <-TagName->
 شنبه 28 بهمن 1391برچسب:,  13:58  فرزانه
نميشه

نمیشـه دل به هرکس داد نمیشـه از نفس افتاد

پرنده با پر بستـه نمیشه از قفس آزاد

نمیشه شب به شب خوابیدفقط کابوس وحشت دید

نمیشه در سکوت خود صدای گریه رو نشنید

نمیشه غرق در غم بود، ولی از گریه رو گردوند

نمیشه تا ته آواز، فقط از ترس فردا خوند

گلـوی ساز دلتنگی پر از فریاد خاموشه

دوباره سر بده هق هق بذار دست صدا رو شه

نمیشه دل به هر کس داد/ نمیشه دل به هر کس بست

نمیشه رفت و راهی شد رسید اما به یک بن بست

چه رسم ناهماهنگی همیشه رسم تقدیره

نمیشه بود و عاشق بود واسه عاشق شدن دیره

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,  12:41  فرزانه
بی دل و خسته

 

بی دل و خسته در این شهرم و دلداری نیست

غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست

شب به بالین من خسته به غیر از غم دوست

زآشنایان کهن یار و پرستاری نیست

یا رب این شهر چه شهری است که صد یوسف دل

به کلافی بفروشیم و خریداری نیست

فکر بهبود خود ای دل بکن از جای دگر

کاندر این شهر طبیب دل بیماری نیست

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,  12:33  فرزانه
جاده ها کلافه اند از سنگینیه نگاه منتظرم...

جاده ها کلافه اند از سنگینیه نگاه منتظرم...

اگر نمیایی جاده ها را دیگر زجر ندهم...

چشمانم به جهنم

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,  23:38  فرزانه
چی ؟ چی ؟

قطارها بیهوده میپرسند چی ؟ چی ؟
نمی دانند در انتهای ریل ها
هیچکس و هیچ چیز در انتظارشان نیست




برچسب‌ها: <-TagName->
 چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,  19:30  فرزانه
جمعمان جمع است…

گاهی دست خودم را میگیرم، می برم هوا خوری
یاد تو هم که همه جا با من است
تنهایی هم که پا به پایم، می دود میبینی؟
وقتی که نیستی هم، جمعمان جمع است




برچسب‌ها: <-TagName->
 چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,  19:18  فرزانه
دستای تو

تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد
گونه‌های خیسمو دستای تو پاک می‌کرد

حالا اون دستا کجاس اون دوتا دستای خوب
چرا بیصدا شده لب قصه‌های خوب

من کهندارم اون همه خاطره مرد
عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد

آسمون سنگی شدهانگار خوابیده
انگار از اون بالاهاهامو ندیده

یادتو هرجا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه




برچسب‌ها: <-TagName->
 سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:,  22:55  فرزانه
تَــموم زندگیم

چشــــمـامـو میبندم
سرمو روی شــونه هات میــزارم
بهــ اَنــدازه ی تـموم دلـتَـنگــی هام تو  نبودنــت
عـــطــــرتـــــــو توســیــنــــــم حبـــس میــكنـــم
وبهـــت میگــم آهای تَمـــوم زندگیــم بی تو تَــموم زندگیم




برچسب‌ها: <-TagName->
 جمعه 20 بهمن 1391برچسب:,  18:52  فرزانه
ولنتاين در فرهنگ ايران

سپندارمذگان جشن گرامی‌داشت زمین و زن و روز مهرورزی به مظاهر

مهر و فروتنی است. در این روز مردان به زنان خود، با محبت هدیه می‌دادند

و زنان و دختران را از کارهای روزمره معاف کرده بر تخت شاهی می‌نشاندند

و از آنها اطاعت می‌کردنداخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کرده‌اند

که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمذگان بجای والنتین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود

 

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:,  22:8  فرزانه
ولنتاين

مردی اتاق هتلی را تحویل گرفت .در اتاقش کامپیوتری بود،بنابراین تصمیم گرفت ایمیلی به همسرش بفرستد.ولی بطور تصادفی ایمیل را به آدرس اشتباه فرستاد و بدون اینکه متوجه اشتباهش شود،ایمیل را فرستاد.

با این وجود..جایی در هوستون ،بیوه ای از مراسم خاکسپاری شوهرش بازگشته بود.زن بیوه تصمیم گرفت ایمیلش را به این خاطر که پیامهای همدردی اقوام و دوستانش را بخواند،چک کند. پس از خواندن اولین پیام،از هوش رفت.پسرش به اتاق آمد و مادرش را کف اتاق دید و از صفحه کامپیوتر این را خواند:

به: همسر دوست داشتنی ام

موضوع: من رسیدم

تاریخ: دوم می 2006

میدانم از اینکه خبری از من داشته باشی خوشحال می شوی.آنها اینجا کامپیوتر داشتند و ما اجازه داریم به آنهایی که دوستشان داریم ایمیل بدهیم.من تازه رسیدم و اتاق را تحویل گرفته ام.می بینم که همه چیز آماده شده که فردا برسی.به امید دیدنت، فردا

شوهر دوستدارت



ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
 چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:,  21:9  فرزانه
عشق

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:,  21:58  فرزانه
اشکهایت

صدای چک چک اشکهایت را از پشت دیوار زمان می شنوم

و می شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب ‌

برای ستاره ها ساز دلتنگی می زنی و من می شنوم می شنوم

هیاهوی زمانه را که تو را از پریدن و پرکشیدن باز می دارد آه

ای شکوه بی پایان ای طنین شور انگیر من می شنوم

به آسمان بگو که من می شکنم

هر آنچه تو را شکسته و می شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته




برچسب‌ها: <-TagName->
 یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,  23:31  فرزانه
چقدر درد مي كشم

به روی زندگی دو خط زرد می كشم
و چشم عاشق تو را كه گریه كرد می كشم
تو رفتی و بدون تو كسی نگفت با خودش
كه من بدون چشم تو چقدر درد می كشم

 

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,  23:16  فرزانه
باراد...

دلم برای باران تنگ شده است دلم برای صدای قطره هایش تنگ شده است

دلم تنگ است برای پرسه در زیر باران .بارانی که به من آموخت رسم زندگی را

دلم تنگ است برای صدای غرش آسمان برای ابرهای سیاه سرگردان

در آن روزها بارانی بود برای قدم زدن در زیر آن و خالی کردن دل های پر از غم

مدتی است که دیگر نه بارانی است و نه ابری این روزها تنها یک قلب است

که پر از درد  دل است نمی داند درد دلش را به چه کسی بگوید

پس ای باران ببار که درد دلم را به تو بگویم

بگذار من نیز مانند تو و همراه با تو ببارم ببار تا خالی شوم

از غصه ها از دلتنگی ها رها شوم اگر دستی نیست

برای آنکه اشکهایم را از گونه هایم پاک کند




برچسب‌ها: <-TagName->
 یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,  23:10  فرزانه
داشتم فراموش مي كردم......

داشتم فراموشت می کردم اما باز دوباره دیدمت تو غمها غوطه ور شدم چرا؟

داشتم فراموشت می کردم اما تا صدات رسید به گوش من شکستم بی صدا چرا؟

داشتی می رفتی از خیال من خزونی بود بهار من دیدم تو رو خزونم جون گرفت

این قلب سرد و ساکتم دوباره با نگاه گرم و بی ریا و عاشقت زبون گرفت

 

چرا دوباره اومدی صدا رو جون دادی گل بهارو زخم دل دوباره تازه شد

شوق نگاه خستمو دوباره دوختی اخر ستاره حسرتم بی اندازه شد

یا راحتم کن و واسه همیشه این دلو بکن ز رییشه از خیال سرد من برو

یا باغبون شو و بهارو باز نشون بده گلارو تو وجود خسته ام برو




برچسب‌ها: <-TagName->
 یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,  22:37  فرزانه
از تو ميگذرم

از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم
از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم
نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم.
از تو میگذرم ، تویی که گذشتی از همه چیز
این را هم فراموش میکنم جای من در اینجا نیست

میروم تا آرام باشی ، تا از شر من و احساسم راحت باشی
میروم تا روزی پشیمان شوی ،حیف احساسات عاشقانه ام بود
میروم تا با کسی دیگر همنشین شوی
از تو میگذرم و شک نکن که فراموشت میکنم
هر چه شمع و شعله و آتش بود را در قلبم خاموش میکنم
نه اندیشیدن به تو فایده دارد ، نه فکر کردن به خاطره هایت
حالا آنقدر به دنبالم بیا تا خسته شود پاهایت
تو لیاقت مرا نداری ، از تو میگذرم تو ارزشی برایم نداری
کارت شده بود دلشکستن و بی وفایی
روز و شب من این شده بود که از تو سوال کنم کجایی؟؟
چرا پاسخی به دل گرفته ام نمیدهی

چرا سرد شده ای و مثل آن روزها سراغی از من نمیگیری؟
فکر کرده ای کیستی، برو با همان عاشقان سینه چاکت
برو که تو با یک نفر راضی نیستی از تو میگذرم بی آنکه تو را ببینم
محال است دیگر برگردم ، حتی اگر از غم و غصه بمیرم
از تو میگذرم و بی خیالت میشوم
شک نکن بدون تو از شر هر چه غم در این دنیاست راحت میشوم
اشتباه گرفته ای ، من آن کسی که میخواهی نیستم
تا هر چه دلت خواست با دلش بازی کنی
میروم تا حتی نتوانی یک لحظه هم نگاهم کنی
از تو میگذرم بی آنکه لحظه ای برگردم و تو را ببینم
یک روز بیا تا حساب تمام بی محبتهایت را از قلب شکسته ام برایت بگیرم




برچسب‌ها: <-TagName->
 یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,  1:43  فرزانه
دل نوشته

آری آغاز دوست داشتن است گر چه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیند یشم که همین دوست داشتن زیباست

آنگاه که آوار تنهایی روحت را در هم شکست

 گوشه ی قلبت را بنگر ،من آنجا به انتظارت هستم

دوستت دارم

 شاهدی ندارم جز کوچه پس کوچه های خلوت دل

زین شاخه به آن شاخه پریدن ممنوع ، در ذهن بجز تو آفریدن ممنوع

غیر از تو ورود دیگران در قلبم ، عمرا ، ابدا ، هیچ ، اکیدا ، ممنوع

سلامت میکنم ای غنچه ی راز / تو بودی از برای عشقم آغاز

تویی تنها دلیل زنده بودن / ندارم طاقتت با چشم در ناز

 

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,  1:6  فرزانه
دلتنگم

گاه دلتنگ میشوم ! دلتنگتر از همه دلتنگها

گوشه ای می نشینم ومی شمارم حسرتها را

و محاکمه میکنم وجدانم را من کدام قلب راشکستم

و کدام احساس را له کردم و کدام خواهش را نشنیدم

و به کدام دلتنگی خندیدم که اینچنین...

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,  1:4  فرزانه
دل

 خدایا

 

این بندِ دل آدم کجاســـــــــــت ؟

که گـــــــــاهی , با یک اســــــــــم یا 

با حضور یک نفر
 
و یا با یک لبخــــــــــــند پاره میشــــــــــود

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 یک شنبه 14 بهمن 1391برچسب:,  23:35  فرزانه

ای کسانی که مأمور دفن من هستید به وصیتم گوش کنید:

مرا در تابوت سیاهی بگذارید تا همه بدانند که

هر چه سیاهی بود در دنیا کشیدم...

چشمهایم را باز بگذارید تاهمه بدانند چشم انتظار بودم

و کسی به این انتظار پایانی نبخشید...

دست هایم را باز بگذارید تا همه ببینند که از این دنیا چیزی با خود نبردم...

در آخر یخی به شکل صلیب بر روی مزارم بگذارید

تا با اولین تابش خورشید، به جای عزیزم بر من بگرید...

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 شنبه 13 بهمن 1391برچسب:,  23:18  فرزانه
دلم گرفت

دلم گرفته نازنینم به اندازه غربت چشمانت

دلم گرفته مهربانم به اندازه دوستت دارم گفتن های تو

من در انتظار دیدنت هر شب می میرم

به امید فردایی که خورشید نگاهت به من جان تازه اي دهد

نازنینم دریا باش که من در کویر می میرم

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 جمعه 13 بهمن 1391برچسب:,  22:12  فرزانه
مرا در آغوش بگیر

مرا در آغوش بگیر، دلم می لرزد از سرما در این تابستان

بغلم کن و با خود ببر ، نمی توانم گام بردارم

زمین پر از شیشه های شکسته ی قلبم شده

دستم را به مهر در دستانت بگیر

 قلب هرکس اندازه ی مشت اوست، مشتت را کنار مشت من بگذار

، ببین قلبم چه کوچک است و شکننده

پس در کنار من باش ، عشق من باش و دوستم بدار

 که بی گرمای عشق تو لحظه ای زنده نخواهم ماند...




برچسب‌ها: <-TagName->
 پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:,  13:48  فرزانه
دلتنگی

 

وقتی قلم به دست می گیرم و از تو می نویسم
دلتنگی چه مزه ی شیرینی دارد!

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,  10:6  فرزانه
خدا حافظ

 

خدا حافظ ای قصه ی عاشقانه  خداحافظ ای آبی روشن دل

خداحافظ ای عطر شعر شبانه  خداحافظ ای همنشین همیشه

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته  تو تنها نمی مانی ای مانده بی من

تو را می سپارم به دل های خسته

حا پرستو ها چرا پرواز کردید جدایی را شما آغاز کردید

خوشا آنانکه دلداری ندارند به عشقو عاشقی کاری ندارند

خداحافظ برای تو  رهایی برای من فقط درد جدایی

خداحافظ برای تو چه آسان ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان

خداحافظ

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 شنبه 7 بهمن 1391برچسب:,  22:32  فرزانه
چشمانت زيبايت

 

چشمانت زيبايت مرا عاشق تر ميكند

بگذار در چشمانت نگاه كنم

ميخوام از عشقت ديوانه شم دستهاي گرمت را ميخواهم

عزيزم دستهاي سردم را بگير تا ارام شوم

ميخواهم نام مقدست را فرياد بزنم

وصدها بار بر گونه مهربانت بوسه بزنم

خيلي عزيزي برايم تو بهتريني برايم تو زيباتريني

هيچكس به جز تو لايق اين قلب من نيست

احساسات عاشقانه ام با بودنت در كنارم زيباست

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 شنبه 7 بهمن 1391برچسب:,  22:20  فرزانه
دنياي من

 

دنیا برام بدون تو زندونه

 

دستات اگه دستامو تنها بزاره

 

شب و روزم لحظه ای آروم نداره

 

تو که بارون چشامو میبینی

 

تو که مثل بارون آرومم میکنی

 

تو نباشی دل منو خون میکنی

 

جز تو هیچ کسی درد عاشقی و غصه های من و

 

خنده های من و لحظه های من و  گریه های من و

ندیده و نشنیده

 

وقتی تو نیستی من میشم بین این آدما

مثل  یه غریبه  و تو هم همه ها گم میشم

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 شنبه 7 بهمن 1391برچسب:,  12:53  فرزانه
عشقم

 

نذار باور کنم تنهای تنهام  نمی خوام با کسی غیر از تو باشم

می خوام از خوابی که لحظش یه ساله  برای دیدن روی تو پاشم

اگه تو باشی دنیا نباشه   میشه با تو همه دنیا رو حس کرد

همه دنیا بیان تو نباشی  دلم دق می کنه با این همه درد

تموم زندگیمو زیر رو کن   که بی تو دل خوشی هام همه گناهه

خودت باش منو دیووانگی هام   فقط با تو دل من روبه راهه

بذار باور کنم اینو که با عشق  حقیقت میشه تو افسانه باشه

میشه افسانه ها رو زندگی کرد   اگه حق با من دیووانه باشه

 

l1ftqnnze11nlh7rwzz.jpg




برچسب‌ها: <-TagName->
 جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,  21:4  فرزانه
گريه كن

هر كه ايد گويد گريه آرام دل غمگين است

گريه كن تسكين است

چند سالي است كه من ميگويم در پي تسكينم

ولي اي كاش كسي مي دانست

چند دريا بين ما فاصه است

غمگينم

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,  12:15  فرزانه
محتاج

 

محتاج دیدنت نیستم اگر چه نگاهت آرامم می کند
محتاج سخن گفتن با تو نیستم اگر چه صدایت دلم را می لرزا  ند
محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم اگر چه برای تکیه کردن
شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است
دوست دارم بدانی ، حتی اگر کنارم نباشی
باز هم ، نگاهت می کنم
صدایت را می شنوم و به تو تکیه می کنم

همیشه با منی ، و همیشه با تو هستم، هر جا که باشی

 

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,  11:31  فرزانه
دلگيرم

 

دلگيرم نه بخاطر اينكه رفته اي.....

نه دلگيرم از تمام دوستدارم هايي كه گفتي ولي نداشتي....

 

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,  11:14  فرزانه
یکنفر

یکنفر در هـمین نزدیکــی ها

چــیزی

به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است

خیالـــت راحت باشد

آرام چشمهایت را ببــند

یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است

یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا

تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد




برچسب‌ها: <-TagName->
 پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,  17:20  فرزانه
اي خدا

ای خدا خیلی اعصابم خورده

نمیدونم چی بکم ولی

نمی تونم حرفامو تو کلمه توصیف کنم

چرا اینطوری میشه!

چرا فقط من؟

خدا بهم گیر نده ! خیلی خسته هستم

به کلاغــــها بگویید
قصه ی من اینجا
شد،... تمام




برچسب‌ها: <-TagName->
 پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,  17:18  فرزانه
سوال : عشق چیه

سوال : عشق چیه؟
جواب : عشق یعنی وقتی که یه نفر قلب تورو میشکنه
و حیرت انگیزه که تو هنوز با قطعه قطعه ی

 قلب شکستت دوستش داری




برچسب‌ها: <-TagName->
 پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,  17:15  فرزانه
یاد گرفتـــه ام

یاد گرفتـــه ام

انسان مدرنـــی باشــــم

و هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــوم

بـه جای بغـــــض و اشــــک

تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه

هوای بـــد ایــن روزهــا

آدم را افســــــــرده میکنـد




برچسب‌ها: <-TagName->
 پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,  17:2  فرزانه
يادگاري

ببیـــــــن من هم مثل خــــــیلی از عاشـــــق ها
از تو یـــــادگاری دارم
ولــــی یــــادگـــاری من
با بقیه فــــرق دارد
یــــــادگــــــاری مــــن
از تو ســــینه ای پر از درد اســـــت..




برچسب‌ها: <-TagName->
 پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,  16:32  فرزانه
تنها رها می کنی

همیشه
در بدترین لحظه ها
تنها رها می کنی مراو
بدترینِ لحظه ها
وقتی است
که تو
مرا
تنها
رها می کنی

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,  14:40  فرزانه

آرزومه که یه روز تو کلبه قشنگمون

یه شب صاف و مهتابی،با دیوارای عنابی

دست بکشم رو گونه هات،خیره بشم به اون چشمات

حس بکنم کنارمی، تو آغوش گرم منی

سرم رو شونه هات باشه،دستات توی دستام باشه

 




برچسب‌ها: <-TagName->
 چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,  17:7  فرزانه